محاسبه الزام سرمایه
محاسبه الزام سرمایه، ارزیابی نیاز به انواع متفاوت سرمایه را دخیل می کند که برای راه اندازی کسب و کارها می باشد. تخمین زدن الزام سرمایه نه تنها فرصت تاکید بر عرصه های غیر ضروری مربوط به tied capital را بدست می دهد، بلکه این امکان را نیز در اختیار کسب و کارها می گذارد که درباره گزینه های مالی بالقوه، بررسی شود.
معمولاً یک شرکت، الزام سرمایه خودش را در هنگام راه اندازی تخمین خواهد زد، ولی این کار می تواند توسط شرکت های موجود نیز انجام شود، شرکت هایی که در حال گسترش دادن فعالیت خود هستند.
سرمایه ثابت
سرمایه بهره برداری از یک شرکت تشکیل می شود از دارایی های ثابت و دارایی های قابل تبدیل به پول. بیشتر شرکت ها به شکل های گوناگونی نیاز به دارایی های ثابت دارند، خواه ماشین آلات یا تجهیزات و خواه املاک و مستغلات. الزام برای سرمایه ثابت شرکت، با افزودن ارزش کل همه دارایی های ثابت مورد نیاز بدست آید. سپس این مبلغ که می تواند از طریق وام های دراز مدت تامین شود، از رقم مربوطه کم می شود.
سرمایه ثابت = دارایی های ثابت – وام های دراز مدت
حتی در این مرحله اولیه نیز باید ایده ای را در باره تامین مالی دراز مدت کسب و کار خود داشته باشید که از بابت تضمین آن می باشد. اگر تردید دارید که برای وام شرکت موافقت شود یا نه، بهتر است از چند نفر که اعتبار ارائه می دهند، پرس و جو کنید. بیشتر وام دهندگان خوشحال خواهند شد که ضوابط و معیارهای مربوط به تخمین زدن، نسبتاً با سرعت انجام شود.
معمولا سهم بیشتر دارایی های ثابت را می توان از طریق وام ها تامین کرد و این سبب می شود که وام دهنده، ایده کسب و کار مربوطه را باور داشته باشد. ولی ممکن است برای همه دارایی های ثابت، دادن وثیقه از بابت وام ها دشوار باشد؛ این کار از دیدگاه ریسک پذیری مالی نیز مناسب نیست.
فرانک می خواهد یک کسب و کار تاکسی راه اندازی کند. یک دستگاه تاکسی، مقداری لوازم جانبی و تجهیزات کامپیوتری مورد استفاده برای اداره کردن امور، تنها دارایی های ثابتی هستند که برای راه اندازی مورد نیاز می باشند. هزینه کلی 370000 کرون است. بانکی که فرانک با آن کار می کند، موافقت کرده است تا 250000 کرون برای تامین مالی خرید تجهیزات به او وام بدهد. مبلغ 120000 کرون باقی می ماند(250000-370000)
ترجیحاً سرمایه ثابت که مبلغ دارایی های ثابت یک شرکت است، باید تا حد امکان بوسیله سرمایه سهام، تامین مالی شود. استفاده از سایر تسهیلات اعتباری، مثلاً حق برداشت بیش از اعتبار که برای تامین مالی دراز مدت سرمایه به کار می رود، می تواند مسولیت مالی سنگینی را بر دوش کسب و کار قرار دهد.
سرمایه در حال کار
الزام مربوط به سرمایه در حال کار، در رابطه با دارایی های قابل تبدیل به پولِ شرکت محاسبه می شود که خود بخش دیگری از سرمایه بهره برداری شرکت می باشد. معمولاً دارایی های قابل تبدیل به پولِ شرکت، بیش از دارایی های ثابت می باشد و این دارایی ها در طول زمان تغییر می کنند. اگر موضوع این باشد، تخمین زدنِ الزامِ دارایی های قابل تبدیل به پول، کار نسبتاً پیچیده ای است.
سرمایه در حال کار = دارایی های فعلی - بدهی های فعلی
شرکت ها معمولاً در بین دارایی های فعلی خودشان چندین آیتم متفاوت دارند که مهم ترین این آیتم ها عبارتند از: بدهکارهای تجاری، موجودی انبار و سایر موارد قابل وصول فعلی. مسولیت های فعلی به نوبه خود، شماری از ریز- آیتم ها را شامل می باشد، مثلاً اعتبار دهندگان تجاری، بدهی های VAT، بدهی مالیاتی و بدهی های گردآوری شده مالیاتی؛ این ها علاوه بر بخش کوتاه مدتِ وام های بلند مدت می باشند.
با در نظر داشتن این موضوع، محاسبه دقیق الزام سرمایه با بهره گیری از فرمول بالا، اگر ناممکن نباشد، دشوار است.
یک حق انتخاب برای محاسبه الزام سرمایه کاری، بهره گیری از گردش مالی بودجه بندی شده می باشد. سرمایه کاری معمولاً در رابطه با گردش مالی، نسبتاً ثابت می ماند. با بهره گیری از این روش، سرمایه کاری می توان به عنوان یک نسبت مالی اندازه گیری شود.
سرمایه کاری در رابطه با گردش مالی = سرمایه کاری تقسیم بر گردش مالی
الزام سرمایه کاری در بین شرکت های گوناگون و خطوط گوناگون کسب و کار متفاوت است. ساده ترین روش برای تخمین زدن الزام سرمایه کاری، با بدست آوردن آمارِ یک تجارت مرتبط می باشد که ارزش میانگین سرمایه کاری را در رابطه با گردش مالی نشان می دهد.
فرانک با پیگیری استعلام بعمل آمده از انجمن تاکسیرانی، متوجه می شود که نرخ میانگین سرمایه در رابطه با گردش مالی مربوط به کسب و کار تاکسی، 19.3% است.
فرانک احساس می کند که این درصد بزرگی است و بیشتر درآمد تاکسی را که از پرداخت های نقدی بدست می آید، در بر می گیرد. انجمن تاکسرانی او را آگاه می سازد که درآمد نقدی، واقعاً بخش کوچکی از کل درآمدها را شامل می شود. در واقع پرداخت برای بیشتر سفرهایی که با تاکسی انجام می شود، از طریق روش های تسویه با انجمن های محلی تاکسیرانی انجام می شود. به طور میانگین، انجام پرداخت یک ماه به درازا می کشد. در خلال این مدت، برای شرکت های تاکسیرانی، مبلغ مربوطه قابل وصول است.
فرانک در بودجه خودش از بابت شرکت های تاکسیرانی، در نخستین سال کسب و کار، گردش مالی را در حدود 800000 کرون پیشبینی کرد. وی با در نظر گرفتن موضوع یاد شده، الزام سرمایه کاری خودش را در 154400 کرون طرح ریزی کرد.
امن ترین روش برای تامین مالی سرمایه کاری، از طریق سرمایه سهام می باشد، هر چند که در مورد راه اندازی کسب و کارها این یک چیز غیر عادی است که سرمایه سهامی بیشتری داشته باشید. معمولاً سرمایه کاری بوسیله برداشت های بیش از اعتبار و یا تسهیلات اعتباری مشابه تامین می شود. چون الزام سرمایه کاری ممکن است در طول زمان به طور چشمگیری تغییر کند، پس نمی توان تامین مالی از طریق وام های بلند مدت را توصیه کرد، چون این کار ممکن است منجر شود به هزینه های غیر ضروری مربوط به بهره زیاد.
تامین مالی الزام سرمایه
الزام سرمایه، جمع کل سرمایه ثابت و سرمایه کاری می باشد. تا جایی که امکان دارد، الزام سرمایه باید توسط سرمایه سهام تامین مالی شود. تنها هنگامی که درباره این گزینه کند و کاو کرده اید، باید متحمل شدن بهره را در نظر بگیرید و نیز به راه حل های مربوط به تامین مالی کوتاه مدت، از قبیل برداشت های بیش از اعتبار و یا سایر تسهیلات اعتباری توجه کنید.
در صورتی که سرمایه سهام نتواند بخش بزرگی از الزام سرمایه شرکت شما را به اندازه کافی پوشش دهد، باید با احتیاط اقدام کنید. حتی اگر ممکن باشد، راه حل های دیگری را برای تامین مالی پیدا کنید تا این کوتاهی پوشش داده شود، البته این راه حل ها اغلب پرهزینه هستند و در دراز مدت، همراه با ریسک می باشند. در چنین مواردی عاقلانه تر آن است که راه اندازی شرکت را به عقب بیندازید و یا در صورت امکان، روشی را برای کاستن از الزام سرمایه بیابید. لیزینگ کردن دارایی ها یا اجاره دادن آنها نیز راه حل های عملی دیگری هستند که می توان از آنها استفاده کرد.
در زیر خلاصه ای از الزام سرمایه فرانک ارائه شده است:
سرمایه ثابت: 120000 کرون
سرمایه کاری: 154000 کرون
مجموع: 274000 کرون
فرانک مبلغ 100000 کرون برای راه اندازی شرکت تاکسیرانی خود پس انداز کرده است. این بیشترین مبلغی است که وی برای سرمایه گذاری تهیه کرده است.
بانک یک تسهیلات اعتبار بیش از حساب را تا 150000 کرون به او اعطاء کرده است. از این مبلغ، 24400 کرون آن برای تامین مالی به کار گرفته نمی شود.
فرانک تصمیم می گیرد که برای سرمایه گذاری در کامپیوترهای مربوط به کسب و کار، تاخیر کند و در آغاز کار، به جای آن از کامپیوتر کودکانش برای اداره کردن امور استفاده کند. فرانک با انجام این کار موفق می شود الزام سرمایه ثابت خودش را کاهش دهد، هر چند که اکنون به جای آن، ریسک تعمیر کامپیوتر فرزندانش را عهده دار شده است!
فرانک با محاسبه سرمایه مورد نیاز برای این کسب و کار تصدیق کرد که سال نخست، سال سختی خواهد بود. تنها چیزی که اکنون لازم است، آن است که باید سخت کار کرد، ضمن آنکه به طور همزمان، ردیابی مخارج را ادامه داد تا بتوان بازپرداخت ها و هزینه های بهره را مدیریت کرد، با این امید که پس از دو سال همه چیز آسان تر شود.
آنالیزِ نقطه سر به سر
آنالیزِ نقطه سر به سر، محاسبه ساده ای است که به ویژه برای راه اندازی کسب و کارها سودمند است، ولی می تواند برای عملیات کسب و کارهای موجود نیز به کار گرفته شود. آنالیزِ نقطه سر به سر می تواند به عنوان یک ابزار آموزشی نیز عمل کند تا بتوان هزینه ها و درآمدهایی را که یک کسب و کار در خود دارد، توضیح داد. هدف از این آنالیز عبارت است از:
- مرور کلی بر هزینه های شرکت در آغاز کسب و کار؛
- تعیین حجمِ فروشی که برای پوشش کامل هزینه های شرکت لازم است؛
- نشان دادن تعمیمِ هزینه های کل به حجم های متفاوت فروش.
این مدل بر اساس هزینه های ثابت و هزینه های متغیر است. ما در مطلب زیر از دیاگرام هایی بهره خواهیم گرفت که هزینه های ثابت و هزینه های متغیر را نشان می دهند تا بتوان طرز کار آنالیزِ نقطه سر به سر را نشان داد.
هزینه های ثابت
هزینه های ثابت کل، تحت تاثیر حجم فروش های شرکت قرار نمی گیرد، هر چند که هزینه ثابت به ازای هر واحد، متناسب با حجم تولید، به طور خطی افزایش می یابد.
|
|
|
|
البته این بیان، یک توضیح ساده است. در عمل، هیچ هزینه ای کاملاً ثابت نیست، ضمن آنکه حجم فروش ها توسط طیفی از عوامل متفاوت محدود می شود که کنترل آنها برای شرکت ها دشوار است، عواملی مانند محدودیت در تقاضای بازار.
|
برای تولید و فروش 5000 واحدِ بیشتر، احتمالاً شرکت نیاز داشته باشد که سرمایه گذاری بیشتری انجام دهد، ماشین آلات بیشتری خریداری کند و کارکنان بیشتری را به استخدام دائمی خود درآورد. با در نظر گرفتن این موضوع می توان گفت که هزینه های ثابت کل، در واقع هزینه های نیمه ثابت هستند.
|
هزینه های متغیر
هزینه های متغیر، هزینه هایی هستند که با بالا رفتن حجم فروش شرکت، به صورت خطی افزایش می یابند. متداول ترین نمونه برای هزینه های متغیر، هزینه مواد در مورد شرکت های تولید کننده می باشد، مثلاً هزینه الوار در یک کارگاه مبل سازی. نمودار بعدی نشان می دهد که هزینه های متغیر کل چگونه متناسب با حجم فروش افزایش می یابند. برای فروش 1000 واحد، هزینه های متغیر کل 2000 کرون می باشند؛ برای فروش 5000 واحد، این هزینه ها به تناسب به 10000 کرون افزایش می یابند.
|
|
|
ولی هزینه متغیر به ازای هر واحد، فارغ از حجم فروش شرکت، در همان میزان باقی می ماند. در این مورد، هزینه متغیر به ازای هر واحد 2 کرون است.
|
در عمل، هزینه های متغیر همیشه به طور کامل با فروش متناسب نیستند. مثلاً تامین کنندگان معمولاً برای شرکت هایی که سفارش گذاری های بزرگ انجام می دهند، مزایای متفاوتی را ارائه می دهند که به صورت تخفیف های مستقیم حجمی، تخفیف های نقدی و یا تحویل دهی رایگان می باشد. همه این موارد بر روی هزینه های متغیر برای تولید هر واحد تاثیر می گذارند. در شرایط عملی، این بدان معناست که هزینه های متغیر کل در رابطه با حجم فروش، تغییرات کمی را به همراه دارند.
هزینه های کل
هزینه های کل شرکت، مجموع هزینه های ثابت و هزینه های متغیر شرکت می باشند. هنگامی که اینها در کنار هم گذاشته شوند، هزینه های کل را می توان به صورت زیر نشان داد:
|
|
هزینه های ثابت به همان اندازه باقی می مانند، فارغ از اینکه شرکت صفر واحد تولید کند و یا 5000 واحد (در مثال بالا، هزینه های ثابت کل 2300 کرون می باشد). اگر حجم فروش صفر باشد، هزینه های متغیر نیز برابر با صفر خواهند بود (چون شرکت هنوز در وضعیتی است که همان منابع متغیر را مصرف می کند). حجم تولید 5000 واحد سبب می شود که هزینه های متغیری به میزان 10000 کرون بوجود آیند و هزینه متغیر به ازای هر واحد 2 کرون باشد.
با در کنار هم قرار دادن هزینه های ثابت و متغیر برای حجم های متفاوتی از فروش، می توانیم نموداری را رسم کنیم که هزینه های کل را نشان بدهد. سپس این داده ها را می توان برای محاسبه حجم سر به سر به کار گرفت.
نقطه سر به سر
حجم سر به سر را می توان با افزودن یک منحنی درآمد به نمودار مربوطه تعیین کرد. این منحنی درآمد، درآمد تخمینی برای حجم های متغیر فروش را نشان می دهد.
منحنی درآمد با تخمینِ دست پایین، درآمد شرکت را برای حجم فروش 4000 واحد، به مبلغ 12000 کرون تعیین می کند که قیمت فروش 3 کرون به ازای هر واحد را بدست می دهد.
آنالیزِ نقطه سر به سر با تخمین دست پایین، حجم سر به سر شرکت را در 2300 واحد، متناظر با فروش 6900 کرون تعیین می کند. این حجم فروش، همه هزینه های شرکت را پوشش می دهد، ولی نکته مهم آن است که این حجم فروش به شرکت اجازه نمی دهد سودی داشته باشد. در نتیجه، اهداف حجم فروش باید به طور واقع بینانه ای بالا روند تا حاشیه سود بزرگتری فراهم شود.
|
|
|
حاشیه سود
همان گونه که پیش از این نیز یادآوری شد، برای کسب و کار فعال، کار مفیدی خواهد بود که در مورد آن، آنالیزِ نقطه سر به سر انجام شود. برای یک شرکت همیشه مفید است که از نقطه سر به سر آگاه باشد و اینکه در این رابطه چگونه عمل می شود.
تفاوت بین نتیجه واقعی (یا نتیجه بودجه بندی شده) و نقطه سر به سر، حاشیه ایمنی نامیده می شود. شرکت هایی که حجم فروش آنها در بالای نقطه سر به سر قرار دارد، حاشیه ایمنی مثبت دارند. ولی اگر حجم فروش در زیر نقطه سر به سر باشد، کسب و کار مربوطه دچار ضرر می باشد: حاشیه ایمنی منفی.
اگر فروش واقعی را به آنالیزِ نقطه سر به سر بیفزاییم، می توانیم حاشیه ایمنی را بهتر به تصویر بکشیم. به نمودار زیر توجه کنید:
|
|
|
این نمودار نشان می دهد که شرکت در سمت راست نقطه سر به سر قرار دارد. در خلال سال مجموعاً 3500 واحد، با درآمد کل 10500 کرون به فروش رفته است. حجم مربوط به نقطه سر به سر 2300 واحد است که متناظر است با گردش مالی نقطه سر به سر به مبلغ 6900کرون. بنابر این، حاشیه ایمنی، 1200 واحد و یا 3600 کرون است.
ولی برای محاسبه سود واقعی باید هزینه های کل را برای حجم فروش 3500 وحد پیدا کنیم.
هزینه ثابت 2300 کرون است و هزینه متغیر به ازای هر واحد 2 کرون است که رابطه زیر را بدست می دهد:
هزینه های کل 2300 کرون + (3500*2) = 9300 کرون.
بنابر این، سود برای حجم واقعی عبارت است از:
1200=9300-10500 کرون
آنالیزِ نقطه سر به سر، ابزار بسیار سودمندی است، چون تصویری از درآمدها و هزینه های کل را برای حجم های متفاوت فروش بدست می دهد.
ورودی
هنگامی که یک آنالیزِ نقطه سر به سر را تفسیر می کنید، خواهید دانست که بزرگترین مشکل، ردگیری هزینه های ثابتی می باشد که قرار است در محاسبه گنجانده شوند. اگر داده هایی به عنوان سابقه وجود نداشته باشند، مثلاً اگر محاسبه ای را برای یک راه اندازی انجام می دهید، این موضوع حتی پیچیده تر می شود. همچنین اگر در طی کسب و کار مربوطه، چندین محصول متفاوت فروخته می شود، می توانید با مشکلاتی نیز رو در رو شوید که تلاش دارند تا هزینه های مشترکی را در سراسر محاسبات گسترش دهند، محاسباتی که برای نقطه سر به سر مربوطه انجام می شوند.
کسب و کارها می توانند از شرح مربوط به سود و زیان خودشان بهره بگیرند تا آنالیزِ نقطه سر به سر را مرور و پیگیری کنند. ما همچنین استفاده از حسابداری شرکت را توصیه می کنیم تا دقیقاً مشخص شود کدام یک از آیتم های هزینه در محاسبه نقطه سر به سر گنجانده شوند. اگر سابقه داده های حسابداری وجود داشته باشد، می توان حساب سود و زیان دوره های پیشین را به کار بست. اگر هیچگونه سابقه داده های حسابداری وجود نداشته باشد، همان گونه که در راه اندازی هم همین طور است، می توانید از نمودار حساب ها استفاده کنید که شرکتتان قصد دارد از آن برای حسابداری کسب و کار خود بهره بگیرد. حساب های گوناگون هزینه ها را بررسی کنید و در تلاش باشید تا تصمیم بگیرید کدامیک را بگنجانید. سرانجام اینکه باید این هزینه ها را طبقه بندی کنید، با توجه به این موضوع که آیا هزینه های ثابتی هستند (به حجم فروش بستگی ندارند) و یا هزینه های متغیری می باشند (وابسته به حجم فروش هستند).
به صورت پاره وقت به عنوان مدیر عامل یک کارخانه شمع سازی کار می کند. او دو روز در هفته مشاوره مدیریتی خودش را انجام می دهد (به عنوان کسب و کار با صاحب انحصاری). به طور متوسط 45 هفته در سال کار می کند و هشت ساعت در روز. در طی یک سال تقویمی، 720 ساعت {45*(2*8)} در کل در کسب و کار خودش کار می کند. او تصمیم گرفته است برای سالی که در پیش است، آنالیزِ نقطه سر به سر را تفسیر کند.
به دلیل ماهیت فعالیت های این کسب و کار، به سختی می توان هزینه هایی پیدا کرد که با حقوقی که می گیرد، مرتبط باشد. او تصمیم می گیرد تا 200 کرون در ساعت برای هر ساعتی در نظر بگیرد که او برای کسب و کار مربوطه صورتحساب صادر می کند. قواعد موجود در مالیات بر درآمد و مشرکت های تامین اجتماعی مربوط به افراد خویش- کارفرما این موضوع را بیان می کنند که تقریباً 50% مالیات حاشیه ای برای درآمد ناشی از کسب و کار خودش می پردازد. بنابر این او باید به ازای هر ساعت 400=0.5/200 کرون صورتحساب داشته باشد.
در ساعات قابل پرداختِ، مبلغ کل زمان کاری او که می تواند برای مشتریان صورتحساب داشته باشد، 90% است. نرخ ساعتی او 750 کرون می باشد. او 10% باقیمانده از زمان کاری خودش را به فعالیت هایی اختصاص می دهد که در مورد صورتحساب نیست، مانند مدیریت داخلی و دوره های آموزشی.
ولی هنوز موضوع هزینه های ثابت او باقی است. در این مورد، داده های سابقه حسابداری وجود دارد و می توان از آن استفاده کرد. آیتم های هزینه ای مربوطه را انتخاب می کند و افزایش اندکی را در هزینه های سال پیش رو پیشبینی می کند. هزینه های ثابت او به قرار زیر است:
- اجاره دفتر کار 35000 کرون
- تلفن و اینترنت 18000 کرون
- هزینه های حسابداری 12000 کرون
- لوزم اداری 5000 کرون
- استهلاک تجهیزات 15000 کرون
- هزینه های تبلیغات 10000 کرون
هزینه های ثابت کل برای هر سال 95000 کرون است.
|
|
|
|
|
آنالیزِ نقطه سر به سر برای کسب و کار متعلق به موارد زیر را نشان می دهد:
ساعات قابل پرداخت: 648=90%*720ساعت
درآمد واقعی: 648ساعت ضربدر 750کرون = 486000 کرون
با بررسی نمودار زیر می توانیم ببینیم که موارد مربوط به به نظر خوب می رسد. حجم سر به سر او در جایی بین 200 و 300 ساعت صورتحساب داده شده قرار دارد. سپس با بهره گیری از یک محاسبه ساده می توانیم حجم سر به سر واقعی را تعیین کنیم. گردش مالی سر به سر او حدود 200000 کرون می باشد. ساعات قابل پرداخت (حدود 650 و یا 486000کرون) را با حاشیه ایمنی سالم داشته است.
|
|
|
|
نقطه سر به سر در جایی بین 200 و 300 ساعت پایان می یابد، ولی اعداد دقیق تری می خواهد.
او برای آنکه به این موضوع کمک کند، حاشیه مشارکت (سود مشارکت به ازای هر فروش) را در معادله می گنجاند و سپس با بهره گیری از داده های زیر این توانایی را می یابد که نقطه سر به سر واقعی را تعیین کند:
- هزینه های ثابت کل 95000 کرون
- قیمت به ازای هر واحد 750 کرون
- هزینه متغیر به ازای هر واحد 400کرون
- حاشیه مشارکت به ازای هر واحد (قیمت - هزینه متغیر) 350کرون
بر این اساس، حجم سر به سر واقعیِ برابر است با: 95000 کرون، تقسیم بر 350 = 271.43 ساعت. این متناظر است با گردش مالی به صورت 271.43 ضربدر 750 کرون = 203572.5 کرون.
می دانیم که این کسب و کار، 648 ساعت قابل پرداخت در هر سال دارد که گردش مالی 486000 کرون را بدست می دهد. بنابر این، حاشیه ایمنی برابر است با: 282428 کرون = 203572 کرون – 486000 کرون.
در نهایت می خواهد سود واقعی موسسات را محاسبه کند. درآمد کل او 486000 کرون است. هزینه های متغیر (حقوق مطلوب ) برای 648 ساعت عبارت است از 259200 کرون = (400 x 648). هزینه های ثابت کل را بیفزایید و هزینه های کل مربوط به رابطه زیر را بدست آورید: 354200 کرون = (259200 کرون + 95000 کرون). این عبارت سود 131800 کرون = (354200 کرون – 486000 کرون).